راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟

ساخت وبلاگ
چند کلمه مرتبط با فارسی و ترکی از زبان انگلیسی که با Bu ساخته شده را انتخاب کردم اکنون با هم ارتباط آنها را مورد بررسی قرار می دهیمBughouse-En- باگ هاوسˈbʌɡhaʊs- = تیمارستانمعانی دیگر: (امریکا - خودمانی) دیوانه خانه، بیمارستان روانی، دیوانه، احمقBughouse-Turk-باگ هاوس، باگ هُوُس=تیمار خانه، تیمارستان، دیوانه خانه، و...Bug باگ bag، باک bak = نگهداری، حفاظت، حفظ، صیانت، پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت، توجه، نگاه، مراقبت، مواظبت، پرستاری، سرپرستی، حضانت، تیمار، و...فعل امر باگماکbagmak،bakmak باکماک= نگهداری کردن، تیمارکردن، توجه کردن، مواظبت کردن، و...sigir bak، ineğe bak، sygryňa bag=از گاومراقب کن( نگهداری کن، پرستاری کن، حضانتو...)، به گاوت توجه کن، گاوت را تیمار کن Bag))maňa bak، مانگا باک(باگ)، bana bak= به من نگاه (توجه، و...) کنsigir bagmak سیگیر باگماک=از گاو نگهداری کردنhouse = خانه، جایگاه، حوزه، مقر، پناه، منزل، و...(به معنی house رجوع شود)House هوُس höwes= هوس، شهوت، میل، هوی، اشتیاق، تمایل، خواهش، رغبت، سودا، شوق، مطمع، نوعی جنون، دیوانگی، سبکی عقل(فرهنگ عمید)Bughouse= تیمار خانه، نگهداری دیوانه و سبک مغزBugle-En-بیگُ لˈbjuːɡl̩- بیوگول= شیپور، بوقمعانی دیگر: سرنا، شیپور زدن، (با زدن شیپور) آگهی دادن، منجوق شیپور مانند (شیشه ای یا پلاستیکی) که برای تزیین به لباس می دوزند، منجوق دار( (bugled هم می گویند، (گیاه شناسی) آپیکه، جعده، لبدیسی (جنس ajuga از خانواده ی mint که برای پوشش زمین و جلوگیری از فرسایش خاک کاشته می شود)Bugle-Turk-بیگیل، بیگُ ل- بوگل= شیپور، بوق، و...Bug بُگ bağ بُغ =خفگی، فشار، تندی، شدت، سختی، ستیز، بی حرمتی، جبر، خشونت، چیرگی، ستم، زور، از راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 15:09

برای تکمیل مطالب گذشته چند کلمه از زبان انگلیسی را انتخاب کردم که با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمbæɡ-bag-En بَگ =کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال، باد کردن، ربودن، طلب کردنمعانی دیگر: پاکت بزرگ، توبره، گاله، جامه دان، چمدان، کیسه ای که پرنده یا حیوان شکار شده را در آن می ریزند، توبره ی شکارچی، تعداد حیوانات شکار شده، شکار روز، یک کیسه پر، یک پاکت پر، به شکل کیسه، کیسه مانند، کیسه سان، (مثل کیسه) بادکردگی، کیس (کردگی)، (امریکا - خودمانی) زمینه ی استعداد یا مهارت یا علاقه و غیره ی شخص، (توهین آمیز) زن، زن بدقواره، در کیسه یا پاکت ریختن، (عامیانه) گیرآوردن، به جیب زدن، شکار کردن (و در توبره ریختن)، گرفتن، کیف زنانه، کیف دستی زنانه (purse و handbag هم می گویند)، کیف پول، پستان یا هر عضو کیسه مانند، (انگلیس – عامیانه) شلوار، (بیس بال) بیس، (مثل کیسه) باد کردن یا شدن، بالا آمدن، پف کردن، کیس کردن، (مثل کیسه) آویزان بودن، متورم شدنBag- Turk –بَگ، بِگ، باگ، بُگ= کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال، باد کردن، ربودن، طلب کردن، و...Bag باگ Bağ باغ=1- بسته، قفل، مقفل ، محدود، محصور، مسدود ، دلمه، لخته، منعقد، منجمد، یخ زده، گرفته، مقید، جعبه، محموله، ملفوفه، بند، بست، گیر، عدل(بار، بسته، جوال، خورجین، گونی، کیسۀ بزرگ از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار درست می کردند، بارجامه، و... )، بستگی، تابع، منوط، وابسته، افسون شده، عنین ، تعطیل، و...2-گره، بند، عقد، عقده، جعد، چین، شکن، شکنج، قید، لکنت، دشپیل، مفصل، قفل، پیوندگاه، اشکال، مشکل، و...3- ریسمان، بند، تار، حبل، رسن، رشته، طناب، مقود، نخ، و...4- درخت، دار، شجر، نهال، و...olar bir bie baglyاُلاربیربیرد راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 15:09

چند کلمه از زبان انگلیسی انتخاب کردم که در زبان فارسی و ترکی نیز به همان صورت بکار برده می شود اکنون با هم آنها را مورد بررسی قرار می دهیمBazaar(bazar)-En- بازاbəˈzɑː- bəˈzɑːr باِزار= بازارمعانی دیگر ): از ریشه ی فارسی)، (در خاورمیانه) بازار، فروشگاهی که در آن انواع کالا به فروش می رسدBazaar-(bazar)-Turk بازار-=بازارBazaar (bazar)-بازار=بازار، بازارچه، بازارگاه، بازارگه، تیمچه، راسته، رسته، سوق ، معامله، خریدوفروش، سروکار، میدان، و...Bazardan satyn aldym بازاردان ساتین آلدیم= از بازار خریدمSatyn almak üçin bazara bardym، ساتین آلماک اوچین بازارا باردیم، Almaq üçün bazara getdim= برای خرید به بازار رفتم Battle-Enبَتِل- ˈbætl̩، بات اِل= نبرد، پیکار، نزاع، جنگ، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، زد و خورد، جنگ کردنمعانی دیگر: (ارتش) نبرد (در خشکی یا دریا یا هوا)، کارزار، غزوه، کشمکش، تقلا، تلاش کردن، کشمکش کردن، تقلا کردن، مبارزه کردن، ستیز کردن، نبرد کردن، رزمیدن، جنگیدن، (قدیمی) گردان، (قدیمی) استحکامات ساختنBattle-Turk-باتِل، بات اِل، با آتیل= نبرد، پیکار، نزاع، جنگ، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، زد و خورد، جنگ کردن، و...بات bat= غروب، فرو کش، انحطاط، زوال، نابودی، اضمحلال، امحا، انحطاط، انقراض، انهدام ، فقدان، فنا، محو، نیستی، هلاک، براندازی(برانداختن حکومت با استفاده از قوای نظامی کشور و تسلط بر اوضاع و روی کار آوردن حکومتی نو)، دفع افات، ناپدیدی، از دید روی، کم و کاستی، پایین آوری، فروکشی، نزول، فروروی، رخنه، راه یابی، راه یابی، رهیافت، نفوذ، رخنه، رسوخ، سرایت، تاثیر، نفاذ، اعتبار، توانایی، قدرت، غرق، و...فعل امر باتماکbatmak = غروب کردن، پایین رفتن، فرو رفتن، غرق شدن، راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 15:09

در ادامه ارتباط چند کلمۀ دیگر انگلیسی که با bul ساخته شده را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBulletin-En- بُولِتینbʊlletɪn- بُلِتِنbʊlətən= بیانیه، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامهمعانی دیگر: خبرنامه، بیانیه ی مختصر و رسمی، خلاصه ی آخرین رویدادها، زبده ی اخبار، نشریه (ویژه ی اعضای انجمن و غیره)، آگه نامه، آگه برگ، آگه بخش، بولتن، اطلاعیه، گزارش خبریBulletin-Turk-بُولتِن، بُلتِن= بیانیه، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی،و...Bullet بُل اِت bol et = پایان بده، متوقف کن، قطع کن، تمام کن، زیاد کن، و...gürleşmegi bol et گورلِشمِگی بُل اِت=بحث و گفتگوکردن(صحبت کردن) را پایان بده(قطع کن، متوقف کن، و...)gürleşmegi bol eten گورلِشِمِگی بُل اِتِن= پایان دهندۀ(قطع کننده، و...) بحث وجدل(صحبت و گفتگو)، و...Bulletin بُل اِتِن bol eten =قطع کننده، پایان دهنده، پایان نامه، رساله، جزوه(بیانیه ی مختصر و رسمی، خلاصه ی آخرین رویدادها، زبده ی اخبار)، بیان نامه، مانیفست، اطلاعیه، اعلامیه، گزارش، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه ، قطعنامه، بیانیه، اطلاعیه، ابلاغیه، و...men işim boldim مِن ایشیم بُلدیم=من کارم را به پایان رساندم(تمام کردم)Bulبُل bol فعل امر بُلماکbolmak= شدن، انجام گرفتن، تمام شدن، پایان یافتن، و...Bulletin بُول تِنböl ten- بُوا اِتِن böl eten= قطع کننده، خلاصه کننده(شده)، شکافنده، برش کنننده(شده9، خلاصۀ نوشتجات(متن)، و.... Bul بُول böl =قطع، انقطاع، برش، شکاف، درز، چاک، سوراخ، سوراخ ریز، قطعۀ کوچک، درز، فرو رفتگی، جدایی، فک، بریده (خلاصه، مختصر، و...)جدا، گسسته، گسیخته، راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 17:49

در ادامه چند کلمه از زبان انگلیسی که با bol ساخته شده را انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBollix-En-بُل اِکس(اِکز)- بال اِکس= بهم ریختن، سرهم بندی کردنمعانی دیگر: (امریکا - خودمانی) خیطی بالا آوردن، شورتی گری کردن، قاطی پاتی کردن، درهم و برهم کردنBollix-Turk-بُل اِکیز= بهم ریختن، سرهم بندی کردنBoll بُلbol=1- زیاد، فراوان، پُر، مملو، انبوه، انباشته (انبارده، روی هم ریخته، انبوه شده (فرهنگ عمید))، روی هم ریخته، برآمده، برجسته، محدب، گوژدار، بالشتکی ، باد کرده، پف کرده، و... 2-فعل امر بُلماکbolmak=شدن، کرده شدن، انجام گرفتن، بودن، ماندن، ایستادن، و...(به معنی Boll رجوع شود)ol yerde bol su، اُل یِرده بُل سو، orada bol su var=در آنجا آب فراوان است، آنجا مملو از آب استol yerde bol zad bar،اُل یِرده بُل زاد بار orada bolca var= در آنجا چیزهای زیادی هست، آنجا انباشته از چیزهاستix اِکس، ikiz، Ekiz اِکیز=دوقلو، شبیه به هم، همسان، شبیه، مثل، همانند، مانند، متشابه، هم جنس، قرین، همچون، هم شکل، همگونه، هم ریخت، نظیر، هماورد، همگن، متوازن، هم اندازه، عکس، ریخت(* ریخت وپاش: (عامیانه، مجاز)، ایجاد بی نظمی در جایی(فرهنگ عمید)، به هم ریختن، قاطی پاتی کردن، درهم و برهم کردن و...)، و...Ekiz çagalar اِکیز چاگالار، ikiz çocuklar=بچه های دو قلو، بچه های شبیه به هم(همسان)Bollix = ریخت و پاش زیاد، به هم ریخته شدن، روی هم ریخته شدن، قاطی پاتی کردن، درهم و برهم کردن و...Bolster-En-باوستاbəʊlstə، boʊlstər بُلِستِر= متکا، بالش، با بالش نگهداشتن، تکیه دادن، تقویت کردن، پشتی کردنمعانی دیگر: بالش دار کردن، پشتی دار کردن، تحکیم کردن، بالش (دراز و استوانه شکل)، بالشتک، راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 16:27

برای تکمیل مطالب گذشته چند کلمه از زبان انگلیسی که با Bul ساخته شده و بی ربط با کلمات قبلی نیست را انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBulk-En-بالکbʌlk- bəlk بُلک= توده، میزان، جسم، تنه، حجم، اکثریت، اندازه، جثه، جسامت، بصورت توده جمع کردن، انباشتنمعانی دیگر: گندگی، حجم (به ویژه اگر زیاد باشد)، مقدار (زیاد)، سترگی، تنومندی، فراخنایی، ستبرا، قلمب، عمده، بسته بندی نشده، به طور یکجا، سترگ کردن یا شدن، حجیم کردن یا شدن، گنده کردن یا شدن، اهمیت پیدا کردن، (در مورد خوراک) جاگیر، شکم پرکن، دارای مواد زبر و لینت آور، (قدیمی) بخش پیش آمده ی جلو کشتیBulk-Turk-بالک، بُلک، بُولِک= توده، میزان، جسم، تنه، حجم، اکثریت، اندازه، جثه، جسامت، بصورت توده جمع کردن، انباشتنBulk بُولِک bölek=تکه، قطعه، توده، جمع، مقدار زیاد،عمده، سهم، قسمت، پاره، بخش، برخه، شقه، بهره، نصیب، و...ol yerde bir bölek su bar اُل یِرده بیر بُولِک سو بار= در آنجا یک تکه (مقداری، مقدار زیادی، حجم زیادی، و...) آب وجود داردol yerde bir bölek adam bar اُل یِرده بیر بُولِک آدام بار= در آنجا یک تعداد (توده ای، تعدادی، جمعی ، و....)مردم وجود داردkop bölek su کُپ بُولِک سو= حجم(مقدار، میزان، اندازۀ، و...) زیاد آب ol bölek zad hem bölinmedy اُل بُولِک زادهِم بُولینمِدی=آن مقدار ( اندازه، حجم، میزان، و...) چیز هم تقسیم (جدا، قطعه بندی) نشدهol böleklery bir bölek et اُل بُولک لِری بیر بُولِک اِت= آن قطعات را یک پارچه کن( بسته بندی کن)Bul بُلbol=1- زیاد، فراوان، پُر، مملو، انبوه، انباشته، توده، حجیم، کثیر، گندگی، گنده، حجم زیاد، اکثریت، و... فعل امر بُلماکbolmak = شدن، ماندن، بودن، زیستن، وجود داشت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 16:27

در ادامه باز هم چند کلمۀ دیگر که با Bul در زبان انگلیسی ساخته شده را مورد بررسی قرار می دهیمBulge-En- بُلچbʌldʒ ،بالچ ˈbəldʒ = ورم، تحدب، بالارفتگی، بر امدگی، شکم، صعود، باد کردن، متورم شدن، جلو دادنمعانی دیگر: برآمدگی، کیس، قلمبه شدگی، شکم دادگی، آماس، برآمده کردن یا شدن، کیس کردن، قلمبه شدن، بیرون زدن، پلخیدن، برغلانیدن، ورقلمبیدن، شکم دادن، ورغلیدن، افزایش ناگهانی (در اندازه یا ارزش و غیره)، پیشرفتگی، پیش آمدگی(به ویژه در خط جبهه ی جنگ)، (عامیانه) سود، مزیتBulge-Turk-بُلچ= ورم، تحدب، بالارفتگی، بر امدگی، شکم، صعود، باد کردن، متورم شدن، جلو دادن، و....Bulge بُلچ bolç ، بُلچی bolçi ، bolçeبُلچه = زیادت، فراوانی، برآمدگی، قلمبگی، بالا آمدگی، آماسیدگی، و...Bolçilik بُلچیلیک، bolluk، bolçulyk بُلچولیک=فراوانی، بالا آمادگی، و ....bu yerde bolçulik(bolçilik) بو یِرده بُلچولیک(بُلچیلیک)=در اینجا وفور و فراوانی استbu yerde pul bolçe بو یِرده پول بُلچه=در اینجا پول به وفور است، در اینجا پول قلمبه استindy pul bolçe boldy ایندی پول بُلچه بُلدی= اکنون پول زیاد شد(افزایش یافت)indy bahasy bolçe ایندی باهاسی بُلچه= حالا قیمتش زیاد شده(افزایش یافته)indy Boýy bolçe boldy ایندی بُیی بُلچه بُلدی= اکنون قدش بلندتر شدهGay bolçe boldy گارنی بُلچه بُلدی= شکمش ورقلمبیده(تو پُر، بر آمده، آماسیده، متورم، باد کرده ) شدهsu bolçe boldy سو بُلچه بُلدی= آب بسیار زیاد شده، آب بالا رفتهGirdejesy bolçe bar گیردِجِسی بُلچه بار=درآمدش(سودش، و...) خیلی زیاد است(بالاست)Olar bolçe öňe gitdiler اُلار بُلچه اُونگه گیتدیلِر=آنها خیلی پیشروی کردند(به جلو رفتند)Olar bolçe yokary gitdiler اُلار بُلچه یُکاری گیتدیلر= راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 16:27